English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (8825 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sententiousness U نصیحت امیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
admonishment U نصیحت
advice U نصیحت
[piece of ] advice U نصیحت
haranguing U نصیحت
harangues U نصیحت
harangue U نصیحت
harangued U نصیحت
syncrasy U هم امیزی
confluence U هم امیزی
confluences U هم امیزی
merges U در هم امیزی
merge U در هم امیزی
talking-to U نصیحت توبیخ
admonitive U نصیحت امیز
admonished U نصیحت کردن
sequacious U نصیحت پذیر
admonish U نصیحت کردن
talking to U نصیحت توبیخ
admonishing U نصیحت کردن
sententious U نصیحت امیز
advises U نصیحت کردن
advise U نصیحت کردن
advising U نصیحت کردن
admonish U نصیحت کردن
admonishes U نصیحت کردن
coloration U رنگ امیزی
polychromy U رنگ امیزی
sociability U مردم امیزی
oppressiveness U ستم امیزی
miraculousness U اعجاز امیزی
pigmentation U رنگ امیزی
colouring U رنگ امیزی
coloring U رنگ امیزی
colouration U رنگ امیزی
riskiness U مخاطره امیزی
pre admonish U از پیش نصیحت دادن
protreptic U تشویق کننده نصیحت
hortative U نصیحت امیز ترغیبی
consultants U متخصصی که نصیحت میکند
advising U مستشاری نصیحت کردن
consultant U متخصصی که نصیحت میکند
to read one a lesson U بکسی نصیحت کردن
advises U مستشاری نصیحت کردن
pallet knife U ماله رنگ امیزی
instructiveness U تعلیم امیزی بودن
lay in U رنگ امیزی کردن
manhelper U چوب رنگ امیزی
manhelper U دستک رنگ امیزی
offensiveness U اهانت امیزی بدی
to blend colours U زنگ امیزی کردن
bepaint U رنگ امیزی کردن
binaural fusion U در هم امیزی شنود دو گوش
frets U رنگ امیزی کردن
binocular fusion U در هم امیزی دید دو چشمی
boot topping U رنگ امیزی خط ابخور
bovarism U در هم امیزی خیال و واقعیت
limn U رنگ امیزی کردن
color codig U رنگ امیزی با علامت
color wheel U گردونه رنگ امیزی
flicker fusion frequency U بسامد در هم امیزی سوسوها
colornig power U قدرت رنگ امیزی
fret U رنگ امیزی کردن
piquancy U گوشه داری طعنه امیزی
bring off U به نتیجه موفقیت امیزی رسیدن
hyperbolize U بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
ham U بطور اغراق امیزی عمل کردن
garnishing U رنگ امیزی کردن برای استتار
by the holy poker U سوگند شوخی امیزی است چون به انروزهای غریب ومانندان
palettes U لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
palette U لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
chiaroscuro U نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود
fuchsine U رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
fuchsin U رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
experts U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
admonitory U نصیحت امیز توبیخ امیز
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com